طاس این نرد اختیاری نیست


هرچه آورد اختیاری نیست

بر هوا بسته اند محمل ما


کوشش گرد اختیاری نیست

همه مجبور حکم تقدیریم


کرد و ناکرد اختیاری نیست

از بهار و خزان عالم رنگ


سرخ تا زرد اختیاری نیست

اتفاق بلندی و پستو


چون زن و مرد اختیاری نیست

معنی آوردش آمدی دارد


غزل و فرد اختیاری نیست

اینکه با بیدلان نمی جوشی


ای دلت سرد اختیاری نیست

گر وصال است و گر فراق خوشیم


چه توان کرد اختیاری نیست

بیدل از شیونم مگوی و مپرس


نالهٔ درد اختیاری نیست